صفحه اصلی زبان فارسی

          

111. پرسش: ما در نماز خود می گوئیم: " قل هو الله احد" یعنی: بگو خدا يگانه است. ما به چه کسی ميگوئيم که بگوید خدا يگانه است؟ و آیا خدا خود نمی داند که يگانه است؟

پاسخ: این مسئله به زبان و ادبیات و فرهنگ سخن گفتن مربوط می شود. وقتی ما کار نادرستی انجام میدهیم و عصبی می شویم می گوئیم: «آخه چرا اینکار را کردی» یا « آخه بگو چرا اینکار را کردی» یا « آخه بگو مگه مرض داشتی که این کار را کردی»! این جملات را ما به خودمان می گوئیم و معنی آن اینست که: ما نمی بایست اینکار را می کردیم. (نه اینکه از کسی می خواهیم که بگوید: چرا اینکار را کرده است، و یا برود از کس دیگری بپرسد که او چرا اینکار را کرده بوده).

یا مثلاً ما می شنویم که کسی به کسی می گوید: آقا باز هم تشریف بیاورند! یعنی: تو باز هم اینجا بیا. فرق این دو گفته در این است که اولی: مخاطب خود را گرامی و ارجمند و بزرگوار میدارد ولی دومی این چیزها را ندارد.

در زبان عربی در زمینه های گوناگون یکسری ریزه کاریهائی وجود دارد. مثلاً در زمینه "ارج گذاشتن و گرامی داشتن و اهمیت دادن" از جمله: «شأن بمعنی: مرتبه و جایگاه» و «تعظیم بمعنی: بزرگ داشتن» و «تفخیم بمعنی: شکوه دادن» وجود دارد.

مثلاً در آغاز سوره بقره می خوانیم: « ذالکَ الکتاب» یعنی « آن کتاب». آن کتاب یعنی کدام کتاب؟ یعنی همین کتابی که جلو ماست و قرآن نام دارد و داریم آنرا می خوانیم. چرا نمی گوید "این کتاب"؟ اگر بگوید "این کتاب" در اینصورت قرآن هم از نظر گوینده کتابی است مانند هر کتاب دیگری. ولی وقتی می گوید "آن کتاب" در آنصورت گوینده، قرآن را بزرگ می کند و ارج می گذارد و اهمیت میدهد.

جمله « قل هو الله احد» بمعنی: « بگو خدا یکتا است» نیز در ظاهر بمعنی «بگو خدا یکتا است» می باشد ولی در معنی یعنی: "من میگویم خدا یکتا است". یعنی: ایمان و عقیده و دیدگاه من اینست. (نه اینکه به کسی می گویم که او بگوید: "خدا يکتا است").

اما اینکه آیا خدا خود میداند که خودش يکتا است یا نه، روشن است که وی این را میداند، چنانکه وقتی شاگردی به آموزگاری  پاسخی می دهد خودِ آموزگار آنرا می داند، ولی شاگرد میخواهد که میزان دانائی و فهم و شایستگی خود را نشان بدهد. یا مثلاً وقتی در جهان سیاست کسی کاری را محکوم می کند، دیگران که می دانند آن کار محکوم است ولی او موضع خودش را اعلام میکند. وقتی ما میگوئیم "خدا یکتا است" ما ایمان و دیدگاه خودمان را ابراز می کنیم، و با آن می گوئیم: خدای خورشید، خدای ماه، خدای زیبائی، خدای جویبار، خدای جدید قانون خود ذاتی الکترون، خدای جدید قانون خود ذاتی پروتون، خدای تصادفی درست شدن هستی و خدایان دیگری وجود ندارد. هر چه هست همه یک چیز است و از یک جا می آید و آن فقط یک خداست.

6 خرداد 1382        27 می 2003

     قـبـلـی     بـعـدی

 

 

 

 

مقدمه

 هستی

ستارگان

منظومه شمسی

ماه و خورشيد

زمين

جو

کوهها

درياها

شب و روز
ابر و باران و تگرگ
درختان و ميوه ها

باد

جنين

بدن انسان

حيوانات حشرات پرندگان

اقوام

متفرقه

پيشبينی های قرآن

حيات

قيامت

 
 
 

 50 - 1

100- 51

150 - 101

200 - 151

250 - 201

300 - 251

350 - 301

400 - 351

450 - 401

500 - 451

550 - 501

600 - 551

650 - 601

700 - 651

750 - 701

800 - 751

850 - 801

900 - 851

950 - 901

1000 - 951

 
 
قـرآن
مـثـالـهـای قـرآن
حديث
انبياء
آيات خداوند
پوشاک و پوشش
واژه های کـلـیـدی قـرآن
حَرَج
در رابطه با سايت